• وبلاگ : بي وتن
  • يادداشت : آفت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... 
    ولي اين نميتونه دليل ننوشتن باشه
    يا هو .
    نتونستم درکتون رو درک کنم . يا درک من زنگ زده يا انتقال احساس شما ضعيف بوده است . البته مطلب کاملا صحيح بود و ارزش پرداختن به اين مشکل رو داره ولي درکتون رو نمي دونم!!!!
    پاسخ

    زياد سخت نگير رفيق! منم نتونستم درك كنم كه منظورت از دركم و دركت چيه!
    + ... 
    سلام.
    موافقم.
    هم با پست هم با بعضي کامنتها.
    پاسخ

    الحمدلله!
    سلام
    مثل تمام پيام هاي عجله اي ولي اين بار عجالتا واقعي :
    عالي بود!
    موفق باشيد

    سلام

    هميشه صادق نيست

    من چند تا دونه وبلاگ مي خونم ولي با توجه ، چون مهم نيست چند تا بخونيم يا چند بار خونده بشيم ... مسابقه كه نذاشتيم ...

    پاسخ

    منم نگفتم هميشه .. اما معمول اينطوره .. شما هم كه خدا رو شكر از استثناء ها هستيد اما بايد مواظب باشيد ....
    درد دل بود. ببخشيد اگه سرتون رو درد آوردم.
    پاسخ

    نه دادا اين چه حرفيه ... مطلب شما خيلي هم مناسب بود

    _ سلام.

    _ چطوري رفيق؟ تو كه حسابي از دست شاكي شدي، حرفي كه زديو كاملا باهاش موافقم، آپت رو نميگم، پيغامت رو ميگم، به قول يكي از بچه ميگه توي پارسي يارش 226 تا دوست داره، ولي كلا 20تا نظر هم براش نميزارن، با اينكه بازديدهاش بالاش، البته اون خودش وب خودش رو فيتر كرد و رفت، ولي حق با توست، اما همه كه مثل هم نميشن، همين چندتا رفيق رو درياب كه به اندازه ي همه ارزش دارن، يه وقت فكر نكني خودم رو ميگم، نه بقيه.

    _ موفق باش . اين يه دستوره.

    پاسخ

    من اصلا شاكي نشدم .... من هم به شما جسارت نكردم فضاي حاكم را عرض كردم ...

    سلام.

    آفت بودنش علت و ايرادهايي داره. اما راه درمان رو درست نميدونم چيه؟! شايد فقط فاصله گرفتن از شتاب دنياي صنعتي و ديجيتال!

    اما علت... من آفت زده ام چون:

    من بايد بتونم تند و تند وبلاگ بخونم. بايد از آخرين نوشته هاي سايت ها و وبلاگ هاي برخط و مهم - که روز به روز زيادتر ميشوند- با خبر باشم تا منم شايد بتونم اين وسط كمي ماهي بگيرم!! مثلا لينک خبرو شير کنم تا دوستام بيان بخونن، ليست دوستام رو گنده تر کنم، يا توي فرند فيد واسه رفقا کلاس بذارم، برم توي فيس بوک عضو بشم و اونوقت هر کاري که انجام بدم پروفايلم آپديت ميشه و همه ميبينن و پروفايل دوستام رو هم ميبينم، برم توييتر! چون همه دارن و منم بايد يه دونه حتما داشت باشم و کلاس بذارم و بنويسم که واي چه کلاس خسته کننده اي الان دلم يه بستني گنده! ميخواد و غيره، جديد ترين مطلب يک پزشک رو البته با اجازه و لينک به نوشته توي وبلاگم بذارم و راجع بهش کلي افاضه و ذوق کنم، يه مقاله راجع به از بين بردن محدوديت رپيد شير يا يه چيزي تو همين مايه ها بنويسم و اونوقت معروف بشم، و ... و... يا مثلا راجع به دانشگاه هاي خارج يا دموکراسي و .. مطلب بنويسم و پز روشنفکري بدم و بگم پيف پيف ج.ا.ا (جمهوري اسلامي ايران) چقدر سيستم دانشگاهيش مزخرف و به هم ريخته است و يا برم تو بالاترين عضو بشم و لينک با محتواي مخالف دين بفرستم که امتياز بگيره و منم معروف بشم يا مثلا برم اي-ريپابليک حذب سياسي بزنم و عقده هايي که تو خونه دارم اونجا بتونم سر ملت خالي کنم و ... يا مثلا آمار بازديد وبلاگم رو بالا ببرم که بتونم توش تبليغ بگيرم يا انقدر توي کلوب هاي تهوع آور سايت کلوب به دخترا ستاره بدم و توي بحث هاي مسخره و دکتر بازي و خاله بازي آنلاين ! و ... شرکت کنم که تخليه عاطفي-هيجاني بشم!

    جامعه مريضه؟ نيست؟ يا شايد چون من زير نرمال جامعه شدم من ميشم مريض و جامعه سالم؟ من چكار ميتونم بكنم؟ وقتي ميري كلوب هاي علمي ميبيني داره خاك ميخوره، وقتي فضاي تنفس واسه نفس كشيدن مخالف تو بالاترين نيست اما اسمش ميشه دموكراسي و آزادي، وقتي همه در شتابي روز افزون فقط دارن مينويسن تا زودتر و بيشتر نوشته باشن و بي توجه به تو حتي نگاه هم نميكنن چون نويسنده نيستي و بلدنيستي چطور هر روز كامنت بدي و چطور همراهي شون كني،‏ وقتي سيل سرويس هاي جديد روانه بازار اينترنت ميشه و اگه تو مثل بقيه نري و عضو نشي از قافله عقب مي افتي در حالي كه حتي نميدوني فايده اين كارها و امتيازدادن ها و سيستم هاي مبتني بر تشويق چيه؟ چاره چيست؟ بايد همرنگ جماعت شد و به قول اريك فروم دچار ناراحتي هاي نوروتيك ؟

    پاسخ

    آقا يادداشت شما از نوشته ي ما كه پر بار تر شد :)
    سلام
    خيلي ممنون از حضورتون
    عجب قلمي داريد.
    زيباگفتيدونوشتيد.موفق باشيد.

    فرقي نمي كند كه ويرگول بعد از من باشد يا پس از ميگم.

    ولي از يك مساله نمي توان گذشت و آن هم اين آفت چسباندن در نوشته شماست . داخل همان پرانتز سه کلمه ميزني و ميگم و چكار نبايد چسبيده باشد.

    اميدوارم كه خودت مثل قلمت نباشي . يعني اهل چسباندن.

    پاسخ

    متشكرم از انتقاد به جاي شما .. اما دوست من زبان محاوره با ادبيات نگارشي كمي فرق دارد... من اينجا دارم حرف ميزنم ! مفاله ي ادبي نمي چاپم! ... برخي عبارات شما را هم متوجه نشدم از جمله اخري
    + .... 

    فرق نگاه شما را به جمله ها مي گويم ....

    نوشته ها بازاري مي شوند ... مشتري جمع کن .... نويسنده ها بازار ياب ميشوند ... از اين خانه به آن خانه .... خواننده ها مشتري ميشوند .. پفک نباشد ميروند يک مغازه ي ديگر ...

    به نام او

    سلام

    مطلبتون عالي بود ومن اين طعنه رو به خودم ميگيرم

    سعي ميكنم اشتباهات رو جبران كنم

    تلنگر به جايي بود

    يا علي

    پاسخ

    شما بزرگواريد .... من کليت را نوشتم ... نوشته هاي شما که الحمدلله مفيد و مناسب است ... ولي اين خطراتي است که همواره ما را تهديد ميکند .. بايد هميشه حواسمان جمع باشد