سلام
هميشه صادق نيست
من چند تا دونه وبلاگ مي خونم ولي با توجه ، چون مهم نيست چند تا بخونيم يا چند بار خونده بشيم ... مسابقه كه نذاشتيم ...
_ سلام.
_ چطوري رفيق؟ تو كه حسابي از دست شاكي شدي، حرفي كه زديو كاملا باهاش موافقم، آپت رو نميگم، پيغامت رو ميگم، به قول يكي از بچه ميگه توي پارسي يارش 226 تا دوست داره، ولي كلا 20تا نظر هم براش نميزارن، با اينكه بازديدهاش بالاش، البته اون خودش وب خودش رو فيتر كرد و رفت، ولي حق با توست، اما همه كه مثل هم نميشن، همين چندتا رفيق رو درياب كه به اندازه ي همه ارزش دارن، يه وقت فكر نكني خودم رو ميگم، نه بقيه.
_ موفق باش . اين يه دستوره.
سلام.
آفت بودنش علت و ايرادهايي داره. اما راه درمان رو درست نميدونم چيه؟! شايد فقط فاصله گرفتن از شتاب دنياي صنعتي و ديجيتال!
اما علت... من آفت زده ام چون:
من بايد بتونم تند و تند وبلاگ بخونم. بايد از آخرين نوشته هاي سايت ها و وبلاگ هاي برخط و مهم - که روز به روز زيادتر ميشوند- با خبر باشم تا منم شايد بتونم اين وسط كمي ماهي بگيرم!! مثلا لينک خبرو شير کنم تا دوستام بيان بخونن، ليست دوستام رو گنده تر کنم، يا توي فرند فيد واسه رفقا کلاس بذارم، برم توي فيس بوک عضو بشم و اونوقت هر کاري که انجام بدم پروفايلم آپديت ميشه و همه ميبينن و پروفايل دوستام رو هم ميبينم، برم توييتر! چون همه دارن و منم بايد يه دونه حتما داشت باشم و کلاس بذارم و بنويسم که واي چه کلاس خسته کننده اي الان دلم يه بستني گنده! ميخواد و غيره، جديد ترين مطلب يک پزشک رو البته با اجازه و لينک به نوشته توي وبلاگم بذارم و راجع بهش کلي افاضه و ذوق کنم، يه مقاله راجع به از بين بردن محدوديت رپيد شير يا يه چيزي تو همين مايه ها بنويسم و اونوقت معروف بشم، و ... و... يا مثلا راجع به دانشگاه هاي خارج يا دموکراسي و .. مطلب بنويسم و پز روشنفکري بدم و بگم پيف پيف ج.ا.ا (جمهوري اسلامي ايران) چقدر سيستم دانشگاهيش مزخرف و به هم ريخته است و يا برم تو بالاترين عضو بشم و لينک با محتواي مخالف دين بفرستم که امتياز بگيره و منم معروف بشم يا مثلا برم اي-ريپابليک حذب سياسي بزنم و عقده هايي که تو خونه دارم اونجا بتونم سر ملت خالي کنم و ... يا مثلا آمار بازديد وبلاگم رو بالا ببرم که بتونم توش تبليغ بگيرم يا انقدر توي کلوب هاي تهوع آور سايت کلوب به دخترا ستاره بدم و توي بحث هاي مسخره و دکتر بازي و خاله بازي آنلاين ! و ... شرکت کنم که تخليه عاطفي-هيجاني بشم!
جامعه مريضه؟ نيست؟ يا شايد چون من زير نرمال جامعه شدم من ميشم مريض و جامعه سالم؟ من چكار ميتونم بكنم؟ وقتي ميري كلوب هاي علمي ميبيني داره خاك ميخوره، وقتي فضاي تنفس واسه نفس كشيدن مخالف تو بالاترين نيست اما اسمش ميشه دموكراسي و آزادي، وقتي همه در شتابي روز افزون فقط دارن مينويسن تا زودتر و بيشتر نوشته باشن و بي توجه به تو حتي نگاه هم نميكنن چون نويسنده نيستي و بلدنيستي چطور هر روز كامنت بدي و چطور همراهي شون كني، وقتي سيل سرويس هاي جديد روانه بازار اينترنت ميشه و اگه تو مثل بقيه نري و عضو نشي از قافله عقب مي افتي در حالي كه حتي نميدوني فايده اين كارها و امتيازدادن ها و سيستم هاي مبتني بر تشويق چيه؟ چاره چيست؟ بايد همرنگ جماعت شد و به قول اريك فروم دچار ناراحتي هاي نوروتيك ؟
فرقي نمي كند كه ويرگول بعد از من باشد يا پس از ميگم.
ولي از يك مساله نمي توان گذشت و آن هم اين آفت چسباندن در نوشته شماست . داخل همان پرانتز سه کلمه ميزني و ميگم و چكار نبايد چسبيده باشد.
اميدوارم كه خودت مثل قلمت نباشي . يعني اهل چسباندن.
فرق نگاه شما را به جمله ها مي گويم ....
نوشته ها بازاري مي شوند ... مشتري جمع کن .... نويسنده ها بازار ياب ميشوند ... از اين خانه به آن خانه .... خواننده ها مشتري ميشوند .. پفک نباشد ميروند يک مغازه ي ديگر ...
به نام او
مطلبتون عالي بود ومن اين طعنه رو به خودم ميگيرم
سعي ميكنم اشتباهات رو جبران كنم
تلنگر به جايي بود
يا علي