در نوشته قبلی هم گفتم که از وقتی بی وتن شده ام دست و دلم به نوشتن نمیرود ولی گاهی آدم را مجبور میکنند
میخواستم بنویسم باور بفرمائید ما ....
بعد گفتم من فقط وکیل خودم هستم :)
اما نکته!
آقایان !
هدف وسیله را برایتان توجیه کرده؟
هر چه رقیب شما بگوید میگویید دروغ گفته! آمار غلط داده ! و هر چه شما بگویید میشود راست؟!
آمارهای شما همه درست است و آمار های آنها همه غلط ؟ حتی اگر از یک منبع و یک جور نقل شده باشد؟!!
دیگر آنقدر ما را ... فرض کردید که از محبوبیت خود استفاده کرده و حقیقت آشکار را تکذیب میکنید و آن طرفدار شما میگوید : مونتاژ است! صرفا به استناد حرف شما که تکذیب کرده اید
http://www.youtube.com/watch?v=LaJnCGuVMLw
گفتم اگر صنعت مونتاژ اینقدر در کشور ما پیشرفت کرده که ای ول ما!!!
اما حرف شما سند است چون شما سردمدار صداقت و راستی و آزادی و این چیزها هستید ...
آن بار هم که گفتید من نبودم دستم بود ...
http://www.youtube.com/watch?v=BY0bnbcly0A
آن را هم باور کردیم
چون چنین رفتاری در شان یک روحانی نیست چه برسد به رئیس جمهور!!
حالا هم که سادات را در شهر زیاد کرده اید همه شال سبز دارند
آن دخترک بزک کرده با پارچه ی سبز عمامه! ساخته بود نه اینکه شما را مسخره کند خدای ناکرده ! از شما حمایت میکرد!
امروز پسرکی را در اتوبوس دیدم که برگه ی کاندیدای مورد نظر شما دستش بود
سوال کردم از کیه؟ نکات جالبی داره!
گفت من اصلا بهش اعتقاد ندارم! گفتم چرا؟ (مگر شهوت نداری؟ مگر آزادی نمیخواهی؟ مگر ...؟)
گفت در آزادی پارچه ی سبز را زیرشان گذاشتند و نشستند.... سبز برای ما حرمت دارد ..
خوشحالم که هنوز هم با تمام توان نتوانسته اید اعتقادات مردم را از بین ببرید
و امیدوارم انان هم که نمیدانند زودتر متوجه بشوند ...
نمیخواهم بحث انتخاباتی کنم برای همین متن ضعیف را ویرایش نمیکنم
فقط درد دل هایم را نوشتم
والله که در حین نوشتن حتی به عوض شدن یک رای هم فکر نکردم
اصلا برای من مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور میشود!
من باز هم با تمام توانم برای کشورم و دینم فعالیت میکنم ...
اما مواظب باشید .... لطفا
و هرچه شما بگید من قبول میکنم !
باور بفرمائید ....
بالاخره روزی خواهد آمد ....
همین!