می خواهی بدانی اینجا چه میکنم؟
... زدیم بیرون دیگر ...
- ارمیا هم همین را میگفت ... چرا آخر؟
.. به ما یاد داد که ... هر روز صبح بلند شویم و دست مان را بگیریم به زانوی خودمان و بگوییم یا علی ... بگوییم یا خدا ... بعد رسیدیم به جایی که صبح به صبح بایستی می گفتیم یا دولت ... مثل همین الان که باید برویم واشنگتن و دفتر حفاظت منافع و بگوییم یا دولت....
خواننده نگاهی می کند به رنگ و لعاب قالب و قالب های مختلف سرویس دهنده ها و پوزخند میزند :
- خوب اینجا هم که نمی گویند یا علی ... نمی گویند یا الله ... حتا نمی گویند یا جی زز! اینجا هم صبح به صبح می گویند یا ...
و نمی داند که اینجا صبح به صبح چه می گویند. اما حاج مهدی می داند جواب می دهد :
اینجا صبح به صبح می گویند یا خودم!
من فکر کردم یا خودم به تر باشد از یا دولت (و یا رفیق و یا ...) ! یا خودم را یک جورهایی می شد تبدیل ش کرد به یا علی ...
اما یا دولت با هیچ سریشی نمی چسبد به یا علی ...
همه ساکت می شویم ...
- شاید هم اشتباه کرده باشم ...
دیگر هیچ جا جای ما نیست ...
ما بی وطن شده ایم خواهر (یا برادر)...